1 2 >

 

ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان

بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان

 

ای باغبان هین گوش کن ناله درختان نوش کن

نوحه کنان از هر طرف صد بی‌زبان صد بی‌زبان

 

هرگز نباشد بی‌سبب گریان دو چشم و خشک لب

نبود کسی بی‌درد دل رخ زعفران رخ زعفران

 

حاصل درآمد زاغ غم در باغ و می‌کوبد قدم

پرسان به افسوس و ستم کو گلستان کو گلستان

وزیدن گرفته‌ست باد خزان

به گوش آید از دور داد خزان

گل و سبزه و برگ‌های قشنگ

مباشید غافل ز یاد خزان

نخواهد ز بین شما هیچ یک

برد جان بدر از جهاد خزان

به سویی فتد هر یک از جمعتان

ز توفان تند ز یاد خزان

کنونی که هستید بر شاخه‌ها

به دور از گزند و عناد خزان

از این بزم جانبخش سودی برید

که محوش کند انجماد خزان

تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم

چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی‌دانم

تو فکر خواب گل‌هایی که یک شب باد ویران کرد

و من خواب تو را می‌بینم و لبخند پنهانم

تو مثل لحظه‌ای هستی که باران تازه می‌گیرد

و من مرغی که از عشقت فقط بی‌تاب و حیرانم

تمام آرزوهایم زمانی سبز می‌گردد

 

که تو یک شب بگویی دوستم داری تو می‌دانم


  

کاش چون پاییز بودم

کاش چون پاییز خاموش و ملال‌انگیز بودم

برگ‌های‌ آرزوهایم یکایک زرد میشد

آفتاب دیدگانم سرد می ‌شد

آسمان سینه‌ام پر درد میشد

ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد

اشک‌هایم همچو باران دامنم را رنگ می‌زد

وه چه زیبا بود اگر پاییز بودمآسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر با ان پوستین سردِ نمناکش
 باغبی‌برگیروز و شب تنهاست
با سکوت پاکِ غمناکش
 سازِ او باران، سرودش باد
جامه‌اش شولای عریانی‌ست
 ور جز اینش جامه‌ای بایدبافته بس شعله زر تار، پودش باد
وقتی که می‌رفتی، بهار بود

تابستان که نیامدی، پاییز شد

پاییز که برنگشتی، پاییز ماند

زمستان آمد اگه نیایی، پاییز میماند
 

تو رابه دل پاییزی‌ات سوگند میدهم

فصل‌ها رابه هم نریز

  

پاییز جان! چه شوم، چه ترسناک

اینک، بر این کناره دشت، اینک

این کوره راه ساکت بی رهرو

آنک، بر ان کمرکش کوه، آنک

ان کوچه باغ خلوت و خاموشت

از یاد روزگار فراموشت

پاییز جان! چه سرد،‌ چه درد آلود

چون من تو نیز تنها ماندستی

ای فصل فصل‌های‌ نگارینم

سرد سکوت خودرا بسراییم

پاییزم! ای قناری غمگینم

مهدی اخوان ثالث

پاییز، این فصل زیبای سال

با غربتش آمده است

امروز برگی به زمین افتاد

و هرگز به شاخه برنگشت

وقتی دست‌های‌ زرد برگ

به امید یافتن پناهگاهی

در آسمان خواب شاخه را می دید

درخت مرده بود

آری شروع راه پاییز است


  

تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم

چگونه دل اسیرت شد سوگند به شب نمیدانم

تو فکر خواب گل‌هایی که یک شب باد ویران کرد

و من خواب تو را میبینم و لبخند پنهانم

تو مثل لحظه‌ای هستی که باران تازه می گیرد

و من مرغی که از عشقت فقط بی‌تاب و حیرانم

تمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد

که تو یک شب بگویی دوستم داری تو میدانم

تو هم همرنگ و همدرد منی، ای باغ پاییزی

چو می‌پیچد میان شاخه‌هایت هوی هوی باد

به گوشم از درختان های‌ های‌ گریه می آید

مرا هم گریه می‌باید؛مرا هم گریه می‌شاید

دلم خون شد از این افسرده پاییز

از این افسرده پاییز غم انگیز

غروبی سخت محنت بار دارد

همه ی درد است و با دل کار دارد


  

تا به حال ترک رسمی از محمد رو شاهد نبودیم و به گونه ای میشه کفت این اولین موسیقی هست که رسما در مارکت عرضه شده و تا به حال که مورد استقبال دنبال کنندگان موزیک بوده و حرف هایی برای گفتن داشته ارنج بندی و میکس مستر کار همگی بر روی دوش مجید چاوشی گرامی بوده و تران سرا نیز خود خواننده

آهنگ جدید و متفاوت پاییز از محمد اصالت به صورت مستقیم و با پخش انلاین در ای وان موزیک

آرومه جونم تو نباشی من پر از وهمو جنونم
غم و سرمایی که این قلبو گرفته
تو این خونه تن و روح و وجودم


مثل یه نبض واسه یه قلبی که نداره با تو تر
که بدون تو میشم تو غصه حبس
درگیر فکر تو میشم هر نفس
پاییزه تو نباشی زندگیم پاییزه
نم بارونه و یه چتر خیسه
اون نگاهت چه غم انگیزه
بارونه روی گونم اشکمو بوسیدی
یادت بارون میومد اینجا تو چ زود بارونی میپوشیدی
تو خواب من تو یه رویا شدی و چشمای من تورو میخوان
آغوش تو دستای سردم میشم تن پوش تو
نمیگیرم من ا ابد من دست تو توی تکرار نفس
پاییزه تو نباشی زندگیم پاییزه
نم بارونه و یه چتر خیسه
اون نگاهت چه غم انگیزه
بارونه روی گونم اشکمو بوسیدی
یادت بارون میومد اینجا تو چ زود بارونی میپوشیدی
متن یا همان تکس کامل موزیک در بالای همین پاراگراف درج شده و قابل استفاده میباشد


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :3
کل بازدید : 13109
کل یاداشته ها : 8


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ