سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاش چون پاییز بودم

کاش چون پاییز خاموش و ملال‌انگیز بودم

برگ‌های‌ آرزوهایم یکایک زرد میشد

آفتاب دیدگانم سرد می ‌شد

آسمان سینه‌ام پر درد میشد

ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد

اشک‌هایم همچو باران دامنم را رنگ می‌زد

وه چه زیبا بود اگر پاییز بودمآسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر با ان پوستین سردِ نمناکش
 باغبی‌برگیروز و شب تنهاست
با سکوت پاکِ غمناکش
 سازِ او باران، سرودش باد
جامه‌اش شولای عریانی‌ست
 ور جز اینش جامه‌ای بایدبافته بس شعله زر تار، پودش باد
وقتی که می‌رفتی، بهار بود

تابستان که نیامدی، پاییز شد

پاییز که برنگشتی، پاییز ماند

زمستان آمد اگه نیایی، پاییز میماند
 

تو رابه دل پاییزی‌ات سوگند میدهم

فصل‌ها رابه هم نریز

خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :12
بازدید دیروز :14
کل بازدید : 12104
کل یاداشته ها : 8


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ